هانيه جان

هانيه جان جان تا این لحظه 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن دارد

همیشه سالم باشی قشنگم

عزیزم دیروز ظهر یه کوچولو تب کردی و با شیاف تبت رو اوردم پایین حالت خوب شد و شب از خونه بابایی رفتیم خونه باباحاجی اونجا حسابی با ریحانه بازی کردی البته عمه هم تا اخر کنارتون بود عمه خدیجه خیلی دوست داره بعداز خونه باباحاجی من و تو وبابا یه عالمه گشتیم وتو خوابت برد اومدیم خونه ساعت دو بود بدنت رو چک کردم حس کردم یه کوچولو تب داری اروم بابا رو صدا زدم وبابا سریع از جا بلند شد وگفت بیا سریع بریم دکتر از شانس خوبت دکتر بسیار خوبی اونجا بود اقای دکتر تورو ویزیت کرد وبرات چندتا شربت نوشت به بابا گفتم بیا بریم خونه ی بابایی بابای عزیز دل من قبول کرد و ساعت سه نیمه شب بود رفتیم خونه بابایی مامانی وخاله لیلا که عاشق تو هستند بیدار شدن ویه ساعتی دور هم بودیم تا اینکه تبت کم کم اومد پایین و خوابت برد بعد ما هم خوابیدیم ولی خاله لیلا تا خود صبح بیدار بود ومدام بدنت رو چک میکرد خاله خیلی دوستت داره لحظه هایی که تو کنارش نیستی مدام زنگم میزنه جویای حالت میشه دوستت دارررررررررم فرشته کوچولوی من به قول بابا چشم اهویی


تاریخ : 24 مهر 1392 - 08:22 | توسط : مامان هانيه | بازدید : 723 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام