من وبابا محسن6فروردین1387 باهم ازدواج کردیم واین پیوند دوستی را جشن گرفتیم و25شهریور1389با یک جشن بسیار زیبا وارد یک زندگی عاشقانه شدیم من وبابا بسیار به همدیگه علاقه داشتیم وداریم9ماهی از زندگی اروم وقشنگمون گذشت تا اینکه 12/4/1390با گرفتن جواب ازمایش متوجه شدیم که به اوج خوشبختی رسیدیم بابا محسن وقتی شنید که داره بابا میشهنمیدونی چقدر خوشحالی میکرد همش می خندید ومیگفت خودم دارم بابا میشم