سلام زندگی من عمرم نفسم ینج شنبه من وتو وبابا مامانی عمه خدیجه عمو مهدی وعمو حسین رفتیم اقا علی عباس باباحاجی وعمو علی هم روز بعد اومدن شب اونجا خوابیدیم خیلی خوش گذشت برات خونه کلبه ای رو برداشته بودم که شب خیلی راحت توش خوابیدی تانیمه شب دور هم نشسته بودیم ولی تو ساعت 12 تو بغل بابا خوابت برد ساعت 6صبح از خواب بیدار شدی خیلی شاد بودی عزیز دلم یه عالمه ازت عکس گرفتم ولی موقعیکه وارد سیستم کردم ویروس گرفت پاک شد اگه بتونم برگردونم برات ذخیره میکنم